عشق رویایی مطالبی زیبا همراه دانلود
نماد عشق یک قلب است. اما نماد عاشقی قلبی هست که تیر وسطش خورده. کمتر کسی شاید راز این قلب تیر خورده را بداند.
خدایان از هر دری سخنی میگفتند تا اینکه نوبت به آفریدیته رسید که خدای عشق بود. حرفهای خدای عشق به مذاق خدای جنون خوش نیامد و این دیوانه عالم ناگهان تیری را در کمانش گذاشت و از آنسوی مجلس به سمت خدای عشق پرتاب کرد. تیر خدای جنون به چشم خدای عشق خورد و عشق را کور کرد.
بعدها رومیان باستان آیین و اسطوره های یونانیان را پذیرفتند و تنها نام خدایانشان را عوض کردند. در افسانههای روم باستان زئوس را ژوپیتر، خدای جنون را ارا و خدای عشق را ونوس مینامیدند.
منبع : جام نیوز این دیگه آخر خطای دید هستش !
آیفون ۱۰۱ در آینده )
حال رو روز من اینه هااا !
گور بابای سرنوشت ! من تورو میخوام
نکته رو گرفتین !؟
بسیار واقعیت دارد این جریان !
بهش فکر کنید جدا …
عین حقیقته ، جای دیگه ای نمیتونه باشه
Snake واقعی !
خود آموز دست خط پزشکان !
لبخند طبیعت !
من کی زن گرفتم !؟!؟!؟ =)))))))
خیلی باحاله خخخخخخ
فقط نمیدونم اینا به چی میخندن !
یه جمله خیلی تامل بر انگیز
یکی از روشهای خنک کردن خوابگاه توسط مهندسین انگار نه انگار !
من هیچی نمیگم در مورد این کاریکاتور ….
یه خطای دید دیگه !
!
نجات یک فرد ، نجات یک اجتماع …
منم رویاشو دارم !
آینده سازان ….!
ضمن عرض تبریک به مناسبت آغاز درس و دانشگاه
جدیدترین متد جلوگیری از خستگی ظرف شستن رو معرفی میکنم !
باشد که راه کاری داده باشیم برای ترسیع پایان تحصیل شما !
چند تفاوت میتوانید در عکس زیر پیدا کنید !؟
خیلی مفهمومیه … دقت کنید
کار خدا رو میبنی ؟
خریت نه تنها علف خوردن است !
من و تو رو این ماره میتونه درسته قورت بده !
روابط خیلی عشقولانه ۲ مار
و سر انجام از آیفون ۵ رونمایی شد !
راه کار جالب وقتی تنهایی ، هیچکی رو نداری !
خدایا منو بکش !
دقت و توجهشون منو کشته !
خود قو بینی !
قابل توجه جوجه تیغی های انسان نما !
داداش دماغم خیلی میخاره !
چند نکته که ما فقط یاد گرفتیم ازشون پیامک بسازیم >از زشت رویی پرسیدند : نامش رعنا در سال 1326در تربت حیدریه به خاک سپرده شد تک و تنها بدون آنکه کسی در کنارش باشد (برای نمایش عکس ها و نوضیحات بیشتربه ادامه مطلب سفر کنید) ادامه مطلب ... هرگز کسی را قضاوت نکنيد چون شما هرگز نميدانيد زندگی آنان چگونه است ...ن شد ,,, او پس از اينکه جواب تلفن را داد، بلافاصله لباسهايش را عوض کرد و مستقيم وارد بخش جراحی شد ,,,
او پدر پسر را ديد که در راهرو می رفت و می آمد و منتظر دکتر بود. به محض ديدن دکتر، پدر داد زد: چرا اينقدر طول کشيد تا بيايی؟ مگر نميدانی زندگی پسر من در خطر است؟ مگر تو احساس مسئوليت نداری؟
پزشک لبخندی زد و گفت: "متأسفم، من در بیمارستان نبودم و پس از دريافت تماس تلفنی، هرچه سريعتر خودم را رساندم ,,, و اکنون، اميدوارم شما آرام باشيد تا من بتوانم کارم را انجام دهم ,,, پدر با عصبانيت گفت:"آرام باشم؟! اگر پسر خودت همين حالا توی همين اتاق بود آيا تو ميتوانستی آرام بگيری؟ اگر پسر خودت همين حالا ميمرد چکار ميکردی؟ پزشک دوباره لبخندی زد و............. <<<<<<<در ادامه مطلب>>>>>>>
ادامه مطلب ...
دیدن این عکس به شما حس رقت میدهد» گفتهی «میشل وی پری» استرالیایی، معاون ستاد برگزاری جشنوارهی «نیو دیزلی»
این عکس با بیش از هفده میلیون رای، عکس برگزیدهی بهترین و همینطور احساسی ترین عکس جشنوارهی «نیو دیزلی» خاورمیانه و تاثیرگذارترین عکس فستیوال «لو فوور» فرانسه شد. این عکس پرمفهوم که اعدام دسته جمعی یک خانوادهی اسیر شده در جنگ غزه را نشان میدهد، در معرض دیدگان، حضار را به گریه واداشت. عکاس جوان موفق به کسب این جایزه، «آرتور میلر»، در مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد که پس از گرفتن این عکس به مدت یک ماه با هیچکس نمیتوانست صحبت کند. «بونوآ سکیتر» رئیس دفتر این فستیوال با چهرهای افسرده و اندوهگین، در این باره گفت هیچوقت فکر نمیکردم خودم تحت تاثیر عکسی قرار گیرم که در این جشنواره به نمایش گذاشته میشود. وی بدلیل بغض شدید از ادامهی مصاحبه خودداری کرد. به گزارش خبر گزاریهای حاضر، این عکس در هنگام نمایش سبب جاری شدن اشکهای یک میلیون نفر از حاضرین و بینندگان اینترنتی شد. پادشاهی دو شاهین کوچک به عنوان هدیه دریافت کرد. آنها را به مربی پرندگان دربار سپرد تا برای استفاده در مراسم شکار تربیت کند. یک ماه بعد، مربی نزد پادشاه آمد و گفت که یکی از شاهینها تربیت شده و آماده شکار است اما نمیداند چه اتفاقی برای آن یکی افتاده و از همان روز اول که آن را روی شاخهای قرار داده تکان نخورده است.
این موضوع کنجکاوی پادشاه را برانگیخت و دستور داد تا پزشکان و مشاوران دربار، کاری کنند که شاهین پرواز کند. اما هیچکدام نتوانستند. روز بعد پادشاه دستور داد تا به همه مردم اعلام کنند که هر کس بتواند شاهین را به پرواز درآورد پاداش خوبی از پادشاه دریافت خواهد کرد. صبح روز بعد پادشاه دید که شاهین دوم نیز با چالاکی تمام در باغ در حال پرواز است. پادشاه دستور داد تا معجزهگر شاهین را نزد او بیاورند.
درباریان کشاورزی متواضع را نزد شاه آوردند و گفتند اوست که شاهین را به پرواز درآورد.
پادشاه پرسید:
ادامه مطلب ...
قسمتي از كتاب کاش حقيقت داشت
مارك لوي تصور کن برنده يك مسابقه شدي و جايزه ات اينه که بانک هرروز صبح يك حساب
برات باز ميکنه و توش هشتاد و شش هزار و چهارصد دلار پول ميگذاره ولي دوتا شرط داره. يكي اينكه همه پول را بايد تا شب خرج کني، وگرنه هر چي اضافه بياد ازت پس ميگيرند. نميتوني تقلب کني و يا اضافهٔ پول را به حساب ديگهاي منتقل کني. هرروز صبح بانک برات يك حساب جديد با همون موجودي باز ميکنه. شرط بعدي اينه که بانک ميتونه هروقت بخواد بدون اطلاع قبلي حسابو ببنده و بگه جايزه تموم شد. حالا بگو چه طوري عمل ميکني؟» او زمان زيادي براي پاسخ به اين سوال نياز نداشت و سريعا" ..... «همه ما اين حساب جادويي را در اختيار داريم: زمان. اين حساب با ثانيهها پر ميشه. هرروزکه از خواب بيدار ميشيم هشتاد و شش هزار و چهارصد ثانيه به ما جايزه ميدن و شب که ميخوابيم مقداري را که مصرف نکرديم نميتونيم به روز بعد منتقل کنيم. لحظه هايي که زندگي نکرديم از دستمون رفته. ديروز ناپديد شده. هرروز صبح جادو ميشه و هشتاد و شش هزار و چهارصد ثانيه به ما ميدن. يادت باشه که من و تو فعلا" از اين نعمت برخورداريم ولي بانک ميتونه هر وقت بخواد حسابو بدون اطلاع قبلي ببنده. ما به جاي استفاده از موجوديمون نشستيم بحث و جدل ميکنيم و غصه ميخوريم. بيا از زماني که برامون باقي مونده لذت ببريم.
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان موضوعات پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
|||
|